7 ماهگیه تپولکه عسل مسل
سلام و درود
یعنی اگه من یه روز دیر کنم به روم میارید؟؟؟
عایا این کاره صحیحی است؟پرنسس با توام!!!
(بچه ها اگر به نظرتون آهنگه وبلاگم بده لینک پیشنهادیه خودتونو بذارید تا اگر خوب بود بذارم تو وبلاگم...هی نیاید سرم غر بزنید این چه آهنگیه!!!!خخخخخ با تچکر)
7 ماهگیه نینی خوشگله استتتتتتتتتتتتتتتتتتتت....هورااااااااااااااااااااااااااااااااااا
بچم داره بزرگ میشه...آقا میشه...عسل میشه.....دوماد میشه ایشالله
تعطیلیه و نبردیمت دکتر.... فکر کنم از مرز 10 کیلو با اقتدار گذشته باشی!!!
* نفس نفسم موهاش داره پر میشه...از خوشتیپی و خوشگلیت دیگه نگم
* یکم داری واسه جلو رفتن تلاش میکنی...
* پاهاتم کشف کردی و هماهنگیه بین دست و پات خوب شده....دائما با دستات پاهاتو میگیری و به نرمش میپردازی....خخخخ
* برای نشستن و تعادل داشتن سعی میکنی....هنوز لق مییخوری و میتونی حتی یه دیقه هم خودت بشینی ولی اگه نباشیم امکان داره با مخ پهنه زمین شی
* آقا پسر خودشو لوس میکنه برای آقاجون بیااااااو ببین
بدین صورت که صورته آقاجونو با جفت دستاش میگیره و لباشو میچسبونه به سیبیلاش و بعدم تند تند پلک میزنه....یهو میبینی نیم ساعت هی کله رو میاره عقب بعد با شدت دوباره صورته آقاجونی رو میگیره و آقاجونم نامردی نمیکنه هی ماچش میکنه....اصن یه وضعیدر عجبم چطور بابام خسته نمیشه!!!
* آرمان خان اگه ببینه بابا داره از در خونه بیرون میره جیغ میزنه و پا میکوبه یعنی عصبانیم....توله
* با آگهی های جم تی وی عششششق میکنه...میخواد از جاش بلند شه قر بده...
* تا اسمشو از هر مسافتی! بشنوه، برمیگرده طرفه صدا.... موقع شیر خوردن مامانم اینا اذیت میکنند و هی آرمان رو صدا میکنند بچمم معلومه گشنشه نمیخواد سینه رو ول کنه ولی آخر با زور ول میکنه و بلند میشه ببینه چه خبره چیکارش دارند!! همچین پسر گوگولی مگولی ای دارم من
* از فوضولی دیگه همتا نداره....عشق مامانشه دیگه گفتن نداره ( شعر سرودم! به به)
* پسر طلام آخر خوش اخلاقیه...کافیه نگاش کنیم تا لبخند بزنه...
* بد عنقی هم داره گاهی اوقات اونم برای موقعیه که خوابش میاد...آی نق میزنه آی جیغ میکشه آدم دلش میخواد با سر بره تو دیوار!!!
- این نق زدن تا زمانیه که کاملا بخوابه یعنی چطوری؟
یعنی با چشم بسته انقدر نق میزنه تا کم کم ولومش برسه به صفر و بفهمی که خوابش رفته!!!! همچین تو مخیه نینی گردالو!!!
* حالا از سیستم خوابه نه چندان جدیدش بگمممممممم...آخ آخ آخ چقدررررر جیگره.....
اینم شرح مفصل:
- نینی بیشتر اوقات رو پام میخوابه
- ولی چون خیلی شیطنت میکنه و تکون میخوره با دور پیچ یا هر پتویی که دم دستم باشه میبندمش!
- بعد که حسابی نق میزنه و من با ماساژ پاهاش سعی میکنم آرومش کنم ، کم کم میخوابه...
وقتی بلندش میکنم و میذارم رو تخت سریع برمیگرده طرفه پهلوی چپش و تخخخخخخخت میخوافه.... اون لحظه که برمیگرده حیف که خیلی سختی کشیدم تا خوابیده و اینکه دلم نمیاد و الا بهش حمله میکردم و تا میشد میچلوندمش عبضیوووووو
هی هم از این حالتش عکس میگیرم...خیییییییییلی دوست دارمممممممممم
مخصوصا وقتی پوشکش زده بیرون....وووووووووییییییییییییییییییییی
یعنی حیفه این عکسا که باید کیفیتشون بیاد پایین....وبلاگ حالمو گرفتهههههه
و در آخر گاهی اوقات این مدلی بیدار میشی!!!!
یعنی دوست دارم سر و تهت رو یکی کنم.....جییییییییییییییییییییییگرررررررررررررررررر
***خب از تمامه این حرفا بگذریم و برسیم به عکسای متشخصانه ...خخخخ
از کجا شروع کنم...هااا
بازم میلاد
ایندفعه به خیر گذشت و نینی کار خرابی نکرد و کلا خیلی خوش گذشت...
اینم عکسای آرمانی و رفیقه فابش
و
آرمان لختیییییییییییییییییی
ناناز ممیتو بخولمممممممممم
قربونه نشستنات
(عکسا رو باید از حد معمولی کوچیکتر بذارم، چون دائما وبلاگ ارور میده...اهههههههههه)
کلی میخواستم حرف بزنم و قربون صدقت برم اما نینی وبلاگ حالمو گرفت....هر چی هم صبر کردم درست شه و عکسا درست بیاد نشد که نشد.....اوووووووف همین یه جارو هم که دارم باید خراب شه و بازی واسم دربیاره :((((