آرمانآرمان، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره
رادمانرادمان، تا این لحظه: 4 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

آرمان و رادمان الماس های زندگیم

و اما 3 ماهگی...

1392/12/27 12:57
641 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرم

عزیزم بالاخره 27 اسفند هم اومد و تو 3 ماهت شد (این مطالب سبز رنگ رو الان به متنی که قبلا آماده کردم اضافه میکنم....ساعت 10 صبح رفتیم بهداشت...دیگه پیش اون دکیه نمیریم، مرتیکه فقط دنبال پول بود ...یک خانمی بود تو همین بهداشت محلمون کلی مهربون و خشگل موشگل...برای خر خر بینیت رفتیم پیشش که کلی معاینت کرد و گفت چیزه مهمی نیست و صدا از بالا میاد یعنی از تو مماخت...بعدم وقتی هیکلتو دید گفت معلومه بچتون چاقه و اضافه وزن داره و مثل بچه های 5 ماهه میمونه نه 3 ماهه!!!!!!!!!

وزنت که کرد بدون لباس 7 کیلو بودی. گفت باید تو 5 ماهگی دو برابر وزن تولدت میشدی نه الان......گریهههههههههههههه به بچم  رژیم داد! گفت دیگه فقط 2 ساعت یک بار بهش شیر بده از الان نینیتو یجوری بار بیار که اون تابع قانون تو باشه نه تو...از الان باید بهت بگم دنیا دست کیه و قدرت در انحصار منه!!!! 2 ساعت یکبار یه سفره ای پهن میشه میخوای بخور میخوای نخور !!!!حالا نمیدونم چیکار کنم باید طاقت بیارم و تا گریه کردی بهت میمی ندم ! بیچاره بیبی ! خوووووب من نینی چااااق دوست دارم چیکار کنمااااااااااااا ایییییییییییییش)

امشب چهارشنبه سوری هم هست. تا عید چند روز بیشتر نمونده عینه همه ی سالها من از عید بدم میاد.

اما آرمان پارسال 1 فروردین تو اومدی توی دلم....الان یکسال از اون زمان میگذره و من پارسال همچین موقعی فکر شم نمیکردم ساله دیگه نینی داشته باشم. عاشقتم. خدارو شکر

گوگوجیه مامان نزدیکه یک هفته است که دیگه قشنگ نگاه تو چشمامون میکنی، معلومه که دیگه کم کم منو میشناسی، واکنش نشون میدی... مثلا آروم خوابیدی داری با خودت بازی میکنی من یهو تا میبینمت ذوق میکنم و قربون صدقت میرم یهو گریه میکنیشکلک های یاهو!!! اوپس!!! درسته که یکم واکنشات عجیبه اما دوست داشتنیه خب!!!شکلک های یاهو

وقتی باهات حرف میزنم دست و پاتو تکون میدی و معلومه داری به جرگه انسانها میپیوندی، خخخخخخخشکلک های یاهو تا قبل از این وقتی گریه میکردی هر چی هم باهات حرف میزدیم معلوم بود نمیفهمیو آروم نمیشدی اما الان تا صداتو بالا میبری منم اداتو در میارم توام متعجب بهم نگاه میکنی! اگه زبون داشتی میگفتی مامان چرا دیونه بازی درمیاری ؟؟؟؟

عاشق حرف زدن باهاتم وقتی بیدار میشی یه بند مختو کار میگیرم! البته توام هیچ توجهی نمیکنی و ترجیح میدی اطراف رو نگاه کنی!!!!!!!!!!!!!! پسر بی ادب منو ضایع میکنی گابالوووو؟ 

دیگه از کجا بگم؟! آها ....نق نقو!! خیلی نق میزنیا!!! همش رو غر زدنی! من همیشه خودم معروفم به غر غرو بودن حالا توام تو این مورد به من رفتی!!! با اینکه صفت خوبی نیست اما بازم پیشرفت خوبیه آخه بالاخره باید معلوم باشه تو نینیه منی!!!!پریسا دنیای شکلک ها http://www.sheklakveblag.blogfa.com/

دیونه ی سر و صدا دروردنتم با اون دهن بدون دندونت وقتی میخندی و  ا ا میکنی هلاکت میشه عبضی  آخه تو چرا انقدر عشششقه منی؟!! به قول شاعر : تو چه بی رحمانه زیبایی!!!!!ماااااچ و بووووووچ

 باید یه بار وقتی دارم بهت شیر میدم از خودمون فیلم بگیرم که ببینی هر دفعه با چه مشقتی سیرت میکنم!!!! یعنی به زورا، به زووووور!!!! هی میگیری میکشی ول میکنی!!!یه میک یه نگاه یه میک یه چرخش یه میک گریه یه میک یه چنگ انداختن یه میک.............................خب بچه تو که گشنته چرا بازی درمیاری؟!!!پریسا دنیای شکلک ها http://www.sheklakveblag.blogfa.com/(الان بهتر میدونم چته!!!!)


 

اینم عکسای گل پسرمون

 

این عکسارو دیشب ازت گرفتم وقتی دیدم بابایی باهات عکس انداخت منم حسودی کردم چند تا باهات عکس انداختم و گذاشتم فیضبوک بچه ها ببینند فیض ببرند  عکسای تو و بابایی رو هم میذارم اینجا بقیه بچه ها فیض ببرند یا هردو باهم!! فرقی نمیکنهپریسا دنیای شکلک ها http://www.sheklakveblag.blogfa.com/

 

آرمانی این مدلی شیک میخوابه................

 

(در جایی دیگر) این مدلی بیدار میشه!!!!! همچین بعدش شروع میکنه به جییییییغ زدن که آآآآآآآآآی مامااااااااااااان من گشنمه من گشنمهههههه، منکه مامانتم ازت میترسم!!

 

اینم ذوقیده شدنه آرمانی!! همین الان برم تو دهنت دیگه در نیام...جاگولو ماگولویه من

 

این خنده معمولیه آرمان!!! خنده هات از پهنا تو حلقم...

 

(این نقطه خیس.......!!!! اگه گفتی چیه؟)

 

 این ماه خیلی با تو بهم خوش گذشته از همیشه دوست داشتنی تر از همیشه جیگولیتر!!! عاجقتم مامانی بای بای

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مینا مامان
8 فروردین 93 18:00
چه جوجه خاله بزرگ شده...ماشالله بهش خدا حفظش کنه...خییییلی خیییییلی خوشگل و بامزه است...ببوسش الهام جان
آرتمیس
8 فروردین 93 18:10
نینیمون دیگه مردی شده واسه خودش الهام جان....جیگرشو برمممم
سحر بانو
8 فروردین 93 18:11
یعنی من دیونه خنده ی نینی ها هستم....آرمان جونم که دیگه حرف نداره...به جای من گااااازش بگیر تا کبود شه بچم...
مامان الهام جانِ جانان
پاسخ
چشم گاز گازیشم میکنم....