آرمانآرمان، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره
رادمانرادمان، تا این لحظه: 4 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

آرمان و رادمان الماس های زندگیم

55 ماهگی

                              یه مدت گیر دادیم به ساخت کارواش و تعمیرگاه با لگو این دوره را کارواشیان مینامم!!         ماه رمضون و برنامه افطاری مثلا             ...
28 آبان 1397

54 ماهگی

          اولین عکسایی که تو کانال تلگرامه مهدشون میذاشتند اینا بود که توش خیلی خجالتی فاصله گرفته از بچه ها که من غش میکردم واسش ولی طولی نکشید که قیافش شد شبیه عکس دوم!!! عکس اول عکس دوم ننه قیافشو        اولین روز و اولین ناهاری که رفتند بیرون     ...
28 آبان 1397

شروع کلاس و مهد

حدودا از اردیبهشت بود که کلاسای شهران بردمش...نقاشی خلاقیت....سفال....دو بار در هفته میرفت و خیلی خیلی دوست داشت. برای اولین بار که بدون من رفت تو کلاس ذوقمرگ بودم اصلا انگار نه انگار بود قبلا کارگاه مادر کودک رفته بودیم ...منم باهاش تو کلاسا میرفتم.....ولی وقتی روز اول گفتن بدونه مامان و آرمان بدونه معطلی رفت من تو آسمونا پرواز کردم. او دو ساعت مدام استرس داشتم الان میاد بیرون الان میگند خانوم فلانی بچه اتون صداتون میکنه. ولی نه تا آخر ماه عاشقانه کلاساشو رفت. که بعد از اونم بردمش یه مهد دیگه و از روزی دوساعت شروع کردیم و به چهارساعت در روز هم رسیدیم آرمان خسته میشد خودمونم همینطور...در حالیکه درواقع ضرورتی هم نداشت ...
27 آبان 1397

52 ماهگی وعید 97

خب طبق معمول این چند ساله با تاخیر زیاد اقدام به تکمیل وبلاگ مینمایم       بسمه تعالی!!!                                         25 ام فروردین هم رفتیم کاخ سعد آباد که یه کپشن فان هم براش تو اینستام نوشتم که با اینکه ربطی به ارمان نداره ولی گذاشتنش اینجا خالی از لطف نیست😆😆 روزی روزگاری کاخ شاهنشاهی سعدآباد حدودا بیست سال پیش بود که از طرف مدرسه اردو...
27 آبان 1397