آرمانآرمان، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره
رادمانرادمان، تا این لحظه: 4 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

آرمان و رادمان الماس های زندگیم

فقط از خدا میخوام

یه مردی تو زندگیم دارم که رفیق غم و شادیه زندگیمه...تو روزای سخت کنارمه پسرم رفیقترینه رفیقمه...با اینکه کوچولوئه ولی با قلب پاکش خیلی چیزا رو حس میکنه خدایا بخاطر این گل تو زندگیم نظر بهمون کنه تا شر این مشکلات از سر زندگیمون کم شه. بخاطر بچم ازت میخوام که شادی رو هیچوقت ازمون دور نکنی. خدایا مثل همیشه حواست بهمون باشه تو که علی و محسن رو شفا دادی و به هوش اومدند این یکی برات کاری نداره که...میدونم. خانوادمو حفظ کن. من و محمد و آرمان هر سه درکنار هم سعی میکنیم این زندگی رو هرروز بهتر و بهترش کنیم توام اشتباهای مارو بخاطر اون ببخش و رحم کن.
22 بهمن 1396

تولد چهارسالگی

    سلام سلام   تولد امسال آرمانو کاملا جمع و جور گرفتیم و فقط خانواده خودم و یکی از دوستام رو دعوت کردم ولی این هم باعث نشد که تم نداشته باشیم. ماکتای بزرگ ساختم و کاراکتر های مورد علاقه آرمان رو روی ریسه عکساش هم چاپ کردم. کلی برگ سبز هم برای بک درست کردم به علاوه بادکنک هلیومی که آرمان خیلی دوست داره به سقف بچسبند.   امیدوارم تولدش براش خاطره انگیز شده باشه....   و اما کادوهاش که خیلی حال کرد   از بابا محمد اسکوتر و لباس  از بابا حسین یه تبلت مشتی از دایی بهنام یه هلیکوپتر خفن و پازل 1000 تکه ای!!!!! از خاله نسیم یه پک اسباب بازی وسایل پلیسی گرفت که ...
29 دی 1396

ادامه پست قبل

خلاصه که دلم کبابشه.... اکثرا کارتون میبینه و گهگاهم با گوشیه من بازی میکنه و تو این امر دو سه ماهه که خیلی پیشرفت کرده و دیگه از همه چیز سر در میاره. خلاصه که این بود خلاصه ی گزارشام من بعد بخاطر قابلیت تلگرام که به وبلاگ سوئیچ شده حتما حتما سعی میکنم بیشتر مطلب و عکس بذارم و چراغه اینجارو روشن نگه دارم.... البته حدودا یک ماهی طول کشید تا ربات تونست این مطلبو اونم نصفه بفرسته چرا خوب؟؟؟ فعلا بای ...
8 دی 1396

بعد یکماه میتونم مطلبمو از تلگرام بفرستم😢

سلااااااام هیچکدوم رفقای وبلاگی دیگه نیستند اینو میتونم تو قسمت آخرین مطالب ببینم که بجز یکی دو نفر آخرین پستها مربوط به یکساله قبله....دلمان گرفت ولی زندگی همینه دیگه البت که اکثر رفقای نینی دار در اینستا هم هستند و در ارتباطیم ولی وبلاگ حال و هواش فرق میکنه. بگذریم درمورد شازده جانمان حرف بزنیم صدای سخن عشق خوشتر است جناب آرمان خان دیگه بلبل وار همه حرفی میزنند گاهی پارا فراتر از مرزها هم میگذارند ولی چاره چیست؟ باس کوتاه بیایم. شاید عجیب باشه ولی آرمان هنوز قبل و بعد خواب شیشه میخوره میتونه نخوره ولی اونطوری شیر نمیخوره ماهم تاکیدمون رو اینه که شیرش قطع نشه روزی یک شایدم دو بار بهش پدیاشور میدم.شیر خشک مخصوصه ب...
8 دی 1396