عکسای ده ماهگی ( سری دوم )
سابولیک...
بعد از دو هفته دونه دونه با بدبختی عکسای جا مونده ده ماهگی رو آپ کردم....عکسا رو مجبور شدم کوچولو کوچولوشون کنم...
خرابکاریای آرمان....کلا به دستمال کاغذی عشقه خاصی داره....
آرمان و نوه عمه ام آقا مهدیه با محبت
تپلک و حموم
آرمان با کلاهه دایی
اینجا هوا هنوز سرد نشده بود ...انگار میخواد بره مدرسه با اون موهاش
شیطونه مامان اینجا سرشو آورده بیرون ببینه من با موبایلم چیکار میکنم
آرمان بلا خونه مامان اینا موقع عمله خواهرم
اینم تریپ زمستونیه بچم
اینم عکسای هویجورکی وقتی مامان با موبایل عشقش میکشه یوهو ازت عکس بگیره...
اینم غذاهای آرمان جونیه قمبلم
تو مهرماه دو تا نینی تو فامیل بدنیا اومد....یلدا خانم سمت چپ نینیه محمود و نگار....و سمت راست آریا آقا پسر مهناز و اکبر پسر عمه ام
اینم جیگر خان با لباسی که خیلی بهش میاد
اینجا هم لم داده داده بغل مامان بزرگ
شیر خوردنه پسرم بعد حموم و یه خوابه راحت تا صبح
خنده های جیگر طلا از دوربینه مهتاب دوستم
همین دیگه....والسلام