آرمانآرمان، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره
رادمانرادمان، تا این لحظه: 4 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

آرمان و رادمان الماس های زندگیم

عزیزم فردا میای...

1392/9/26 18:04
327 بازدید
اشتراک گذاری

آآآآآآآآآآآآآآآآآرمااااااااااااااااااان عزیییییییییزمممممممممممم

عشقم فردا از راه میرسی دیگه....میای تو بغلم ...چشمای ماهتو میبینم...دستای کوچولوتو بوس میکنم.........واااااااااای مامان من فقط ذووووووق دارم هیچ استرسی ندارم پسرممممم...

عاشقونه این دوران رو منتظرت بودم هر ثانیه و هر لحظه با فکر تو گذشته.آرمان پسر عزیزم فردا چه روزه قشنگیه...خدایا ممنونم بخاطر همه مهربونیات مراقب نینیم باش سالم بدنیا بیاد ... خدایا پسرم بچه خوبی باشه...خدایا کمکم کن، حواست بهم باشه، خودت مراقب این نعمت بزرررررررررگت باش...خودت این خوشبختیو به من ببخش....

اینجاست که میگند من سارا پا شورم امشب!

عاقبت در یک شب از شبهای دور

کودک من پا به دنیا مینهد 

آن زمان بر من خدای مهربان 
نام شور انگیز مادر مینهد 

آن زمان طفل قشنگم بی‌خیال 
در میان بسترش خوابیده است 
بوی او چون عطر پاک یاس ها 
در مشام جان من پیچیده است 

آن زمان دیگر وجودم مو به مو 
بسته با هستی طفلم میشود 
آن زمان در هر رگ من جای خون 
مهر او در تار و پودم میشود 

میفشارم پیکرش را در برم 
گویمش چشمان خود را باز کن 
همچو عشق پاک من جاوید باش 
در کنارم زندگی‌ آغاز کن 

میگشاید نور چشمم دیدگان 
بوسه‌ ها از مهر بر رویش میزنم 
گویمش آهسته‌ ای طفل عزیز 
می‌پرستم من ترا مادر منم. 

 

یعنی من به فدااااااااااااااااااااااات ... الان نمیدونم چی باید بنویسم همه وجودم شادی و عشششششقه...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)