آرمانآرمان، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره
رادمانرادمان، تا این لحظه: 4 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

آرمان و رادمان الماس های زندگیم

قهرم

1394/8/29 2:40
474 بازدید
اشتراک گذاری

میخوام با نینی وبلاگ قهر کنم.....

 

یک شب قبل از ماهگرد آرمان مطلبم کامممممل بود داشتم دنبال شکلک خداحافظی میگشتم که یدفعه صفحه پرید و هرچی تقلا کردم صفحه برنگشت که هیچ....مثل صفحه های فیلترینگ دیگه باز هم نمیشد.....

خییییلی خیییلی ناراحت شدم....

من اگر همون لحظه که به ذهنم میاد رو ننویسم دیگه نمیتونم....مخصوصا تو این قضیه که دیگه بهم برخورد....

همیشه جانب احتیاطو دارم و هر چند دیقه یبار ثبت موقت مطلبم میزنم.

ولی با این وجود کلا پستمو بپرونه خییییلی زور داشت.....

بدتر از همه اینا.....اینه که صفحه وبلاگمو وقتی با لبتاپ باز میکنم ارور ویروس میده و فقط با گوشی میتونم مطلبمو ببینم....

خلاصه که متوجه شدم این وبلاگ دفترچه خاطرات خوبی برای پسرم نخواهد بود و هیچ اعتمادی بهش نیست.

 

عکسا هست چون پست رو میخواستم جداگونه بفرستم.

 

در هر صورت امکانش هست که بعد از انتقاله کل مطالبم به سیستم این وبلاگو برای همیشه ببندم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان زری
30 آبان 94 15:53
یک لحظه بایست، یک جمله بگو، تکلیف دلی که عاشقش کردی چیست؟ بعد انوقت ما چیکار کنیم؟
مامان الهام جانِ جانان
پاسخ
من خودم غمای عالم به دلمه که اینجا انقدر واسه من گربه رقصونی میکنه..... واسه مدیر سایتم ایمیل فرستادم. انگار نه انگار..... اعصابم خیلی خورده خیلی......اگر خواستم پاک کنم که حتما اطلاع رسانی خواهم کرد رفیییییقم
zoya
1 آذر 94 8:37
سلام خدانكنه بري - من هر ماه منتظرتم كه بيايي با گل پسرت
مامان الهه
18 آذر 94 1:22
ای بابا من خیلی وبلاگت رو میدوستم کلی خاطرات قشنگ دارم انگیزه بزرگ من واسه نی نی دار شدن تو و این وبلاگت بود کاش که بمونی دوستم
مامان زری
1 دی 94 13:12
الهام بانو خودتو لوس نکن بیا عکس بچه رو بزار اوا مجبوری دویست تا عکس بزاری؟خوب یه دونه بزار و چراغ این وبلاگو خاموش نکن بیا عکس بچه رو بزار بهت میگم