16 ماهگیه جییییییییگرم
سلام چراغ خونه
شانزده ماهگیتون مبارک عزیز دلم
پسر گلم کاملا راه افتاده...
رو لپای مامان گل بوسه میکاره!!!
قار قار و بع بع میکنه
تا من با گوشی حرف میزنم اونم پشت من راه میره و با تلفن حرف میزنه.
با خوندن اتل متل رو پاهاش میزنه و سرشو با یه خنده قشنگ تکون میده.
برای کلاغ پر دستاشو رو زمین میذاره
با خودش حرف میزنه و دعوا میکنه !!!
ناز میکنه برامون و سرشو تاب میده، وقتی شروع میکنه به دست زدن یا رقصیدن مجلس گرم کنی میکنه و میخواد که ماهم دست بزنیم.
وقتی میگم چشات کو چشماشو ریز میکنه.تا میگم سرت کو...سر سری میکنه!!! میگم دستات دس دسی!!!
شکلات ببینه با هر ترفندی بشه بازش میکنه و با ولع میخوره.
بازیهای عجیب غریب اختراع میکنه، اینطوری که یعنی با سیم آویز درست میکنه و هی تکونش میده و الکی ذوق میکنه، با قوطی پلاستیکی آهنگ میزنه، لای میز و مبلا با خودش دالی بازی میکنه!!! و الی آخر.......
توپ بازیشم خوب شده
قایم میشه پشت دیوار و دالی میکنه باهامون.
تازه موهاشم چند روز پیش کوتاه کردیم و کلی جذاب شده .
یاد گرفته وقتی میخوایم بریم حموم جلو در وایمیسه و اشاره میکنه که مثلا پوشکم مونده باید اینو باز کنید تا بتونم برم توی حموم
ماساژ و نوازش رو خیلی دوست داره و عادت داره موقع خوردن شیر پاهاشو ماساژ بدیم .ماها خدنگ آقا شدیم.
واسه باباش همچین بابا بابایی میکنه اون سرش ناپیدا...
وقتی بغل یه غریبه باشه و بذارندش زمین سریع با کلی غر زدن میاد بغل خودم میشینه و لباشو آویزون میکنه که مثلا چرا با من نبودی و زیر لب با زبون خودش فحشم میده
آرمان این ماه خیلی خرابکار شده و ظرفارو میشکنه!!!
یه پسرم داره به اسم آق بهادر که تازه از زندان آزاد شده....عکسه نوه امو در ادامه میذارم!!
دوز دلبریش بالا رفته ....
همش دارم میچلونمش و سر و ته آویزون میگیرمش.....خدایا ممنون که یه پسری به این نازی بهم دادی....شکرت آی خداااااااا
آرمان خوشگلم این ماه سعی کردم بیشتر با دوربین ازت عکس بگیرم...بیفرماااااایید
این آق بهادره!!! گولاخه گولاخا
تماااااااااااااااااااااااااام
بای بای