آرمان خان شیرین زبون تو پنج سال و هفت ماهگی
سلااااام
شب نشسته داره هندونه میخوره....میگه من میخوام با بابا برم زاپن (ژاپن)
اونجا همکارش میشم تو خونه هم میتونم بمونم
ماهی درست میکنم تو رستوران میدم به مردماشون بخورند
بعد اگر بابا حسینم خواست بیاد سه نفری میریم و پولامونو میفرستیم برا مامان و رویا که تو ایرانند!!!!!!
من نمیرم براتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گاهی اوقات پیش میاد که معنی کلمه ای که استفاده میکنه رو نمیدونه اعصابش از من خورده که چرا به حرفش گوش ندادم با عصبانیت داد میزنه خیلی مامانه بی عرضه ای هستی....بی عرضه بی عرضه!!!!
بعدم میره تو اتاقش درو محکم میبنده 😐
اینم اولین عکس پرسنلی برای ثبت نام پیش دبستانیه شازده
فعلاااااااااااا💗
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی